چه بگویم یاران؟
باز هم دلتنگم
از برای دلدار
باز هم غمگینم
باز هم گریانم
چه بگویم یاران؟
باز تنهایی و غم
باز دوری و ملال
باز تنهایی و ترس…
ترس از تنهایی!
چه بگویم یاران؟
من دلم میخواهد
تک و تنها بنیشنم اینجا
چشمهایم بسته، آغوشم باز
یار آید به برم بنشیند
و به جز یار و من و عشق همه بگریزند
چه خیال خامی
چه سبکسر شدهام میدانم
ولی آخر چه کنم؟
من دلم میخواهد!
پ.ن: در حالت خواب آلودگی نوشتم توجه نکنید[چشمک]
آبان ۳۰ام, ۱۳۸۸در۶:۲۶ ب.ظ
خیلییییییییییییییییی خیلیییییییییییییییییی زیبابود حرفهای مدفون دشده درقلب های تکه تکه
اردیبهشت ۱۴ام, ۱۳۸۹در۵:۵۴ ب.ظ
زندگی یک رویاست درخواب.ازکجامعلوم خواب ندیدی که خوابی
دی ۱۴ام, ۱۳۸۹در۱:۳۳ ب.ظ
مرسی عزیزم