«به آرامی شروع به مردن میکنی
اگر سفر نکنی
اگر چیزی نخوانی
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی
اگر از خودت قدر دانی نکنی
به آرامی آغاز به مردن میکنی
زمانیکه خودباوری را در خودت بکشی
وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند
به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر برده عادات خود شوی
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی…
اگر روزمرگی را تغییر ندهی
اگر رنگهای متفاوت بر تن نکنی
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی
تو به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر از شور و حرارت
از احساسات سرکش
و چیزهایی که چشمانت را به درخشش وا میدارنند
و ضربان قلبت را تندتر میکنند
دوری کنی
تو به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر هنگامیکه با شغلت یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی
اگر ورای رویاها نروی
اگر به خودت اجازه ندهی
که حداقل یکبار در تمام زندگیت
ورای مصلحت اندیشی بروی
امروز زندگی را آغاز کن
امروز مخاطره کن!
امروز کاری بکن
مگذار که به آرامی بمیری
شادی را فراموش نکن»
پابلو نرودا
باید تصمیمی بگیرم
تصمیم گرفتهام! باید عمل کنم!
به قول این روانشناسها کودکم بیدار شده
خواستهای دارد
تصمیمش را منطقی تر کردهام
عملی هم میکنم!
ورای مصلحت اندیشی!!!
آبان ۲۳ام, ۱۳۸۸در۱۱:۱۶ ق.ظ
چه تصمیمی میتونه باشه یعنی؟
🙂
کودکت و بالغت رو با هم عشق است 🙂
آبان ۲۹ام, ۱۳۸۸در۳:۰۷ ب.ظ
ایشالله
آذر ۱۰ام, ۱۳۸۸در۸:۱۲ ب.ظ
ااا چه با کلاس شدی سایت دارد
مبارک باشه ….
دی ۷ام, ۱۳۸۹در۶:۰۳ ب.ظ
شعر پابلو خیلی به موقع بود.
ممنون