سلام نازنینم
سلام بهترینم
سلام ای ترانه
تو! عشق اولینم
سلام باوفایم
سلام هم صدایم
سلام گرم برتو
تو! یار آشنایم
تو بهترین امیدی
تو عشق را نویدی
تو سبزی چمنزار
تو برتر از سپیدی
بیا بیا کنارم
که جز تو من ندارم،
قرین و همدم و یار
تویی همیشه یارم
نگاه عاشقانه
سکوت عارفانه
صلابتی دلانگیز
شکوه عالمانه
تو آتش خیالی
تو نوری و جمالی
تو نوش آن گل سرخ
تو مظهر کمالی
تو عشق آخرینی
تو برترین نگینی
ستارهای طلایی
فرشتهی زمینی!
بیا! بیا و بنشین
سبو سبو ز نوشین-
لبت عنایتی ده
به مبتلای مسکین….
دی ۲۹ام, ۱۳۸۸در۱۲:۵۱ ق.ظ
:-؟
هی روزگار :دی
دی ۲۹ام, ۱۳۸۸در۱:۰۹ ب.ظ
🙂 شعر روون و قشنگی ه
بعد من دیشب هنگ بودم هی هر چی میخوندم روشو نمیفهمیدم چی نوشتی :دی
خوش به حالش
دی ۲۹ام, ۱۳۸۸در۴:۲۳ ب.ظ
قشنگه!
ولی من هر بار میخونم فک میکنم شبیه یه شعری ترانه ای هست.
تحت تاثیر یک اهنگی چیزی نبودی که اینا سرودی؟
حالا اینا را بیخیال،عشق نو مبارکه 😉
اردیبهشت ۱۴ام, ۱۳۸۹در۵:۵۱ ب.ظ
من فهمیدم .ازاون حرفاست…